اتحاد رهروان

اتحاد رهروان

---------------

گرچه داریم راه و فکر خود همیشه ما به جان

اتحاد در عمل را هست نیاز در این زمان

گه سخن از مصر و تونس هست و دیگر کشوران

گه سخن از آریایی ها و مرگ تازیان

هر کسی اندیشه ای آرد به میدان ارمغان

غافل اما گشته مردم غرق در گفتارمان

نیست امروز روز جنبش ، هست فردا روزمان

در دل مردم بکاریم اینچنین شک و گمان

زین تکاپو میکنیم ما حاکمان را شادمان

چون نباشد جنبش ما را تداوم همدلان

من نمیدانم چه راهی نیست یا هست راهمان

گر نباشد همرهی و اتحاد ای رهروان

آنکه میبیند خودش را محوری در هر بیان

گشته میهن را به تنهایی سخنگو ناگهان

پشت اینترنت نشسته ، ای بسا غوغا کنان

خود کنار است میدهد فرمان کنیم ما لنگشان

مردمان در میهن اما زیر تیغ ظالمان

انتظار است مایه بگذارند همه از جانشان

گه به جان یکدگر افتاده مست و بدگمان

دیگران مزدور دانیم ، عامل بیگانگان

شاد میگردند از این رفتار ما چون حاکمان

تا به کی باشیم جدا از هم و باشیم تک روان

کی به مقصد میرسیم ما گر جداییم اینچنان

گر نباشد همرهی و اتحاد ای رهروان

گه سخن هست از شجاعان دلیر و قهرمان

آنکه میآید به میدان همچنان شیر ژیان

یک زند دم از سلاح و جنگهای بی امان

یا که غرق ایده های یک گروه است بس عیان

یک به فکر گفتن الله اکبر یا اذان

بسته امید همچنان بر آن خدای کهکشان

دیگری در انتظار است از تغییر رهبران

روز از نو روزی از نو تا کنند اصلاحمان

چونکه هرکس راه خود داند زمین و آسمان

گرم بزم و عیش میمانند بجا غارتگران

مانده ایم در ظلمت و فقر، مانده ایم بی آب و نان

گر نباشد همرهی و اتحاد ای رهروان

چونکه در بی چیزی خود ، غرغه ماندند گشنگان

ای بسی رنجور و نالان ، ای بسی بی خانمان

کارگرها کی جدایند از صف روشنگران

جنبش ما بیگمان هست جنبش زحمتکشان

متحد باید شویم ما با همه اعدامیان

تا رها گردند ز بند و مرگ همه زندانیان

اعتصاب و اعتراض و در خیابانهایمان

یا که در هر شهر و کشور باخبر سازیم جهان

هرچه نافرمانی است و هر چه داریم در توان

هست هر روز، روز جنبش، هر طرف آزادگان

کی رها اندیشه و آزاده از ظلم و زیان

گر نباشد همرهی و اتحاد ای رهروان

ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) بهمن ۱۳۸۹