top of page
Search
laksariamir

ابتهاج

هوشنگ ابتهاج در نوزدهم مرداد سال ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی در شهر کلن آلمان دیده از جهان فرو بست

---

در این شهر سوزان و پر درد و باج و خراج

دریغا که رفت مرحم روح و جان ابتهاج

بجا مانده در سایه ی مهر و اندیشه اش

به گلهای میهن طراوت و مهر و علاج

اهلی


---


آفتاب شعر میهن ناگهان بی سایه شد

رفت و با حافظ و سعدی های ما همسایه شد

همچو رودی شد روان در کوره راه زندگی

راه کج هم رفت و آموخت تا که بی پیرایه شد

اهلی

---

«امیر هوشنگ ابتهاج» متخلص به سایه، شاعر و پژوهشگر سرشناس ایرانی درگذشت.


«یلدا ابتهاج»، دختر سایه، در صفحه اینستاگرام خود با انتشار تصویری از پدرش خبر درگذشت پدرش را تایید کرد. او در این پست نوشت: «سایه ما با هفت‌هزارسالگان سربه‌سر شد.»

امیرهوشنگ ابتهاج در ششم اسفندماه ۱۳۰۶ در خانواده‌ای سرشناس از اقلیت‌های مذهبی، در شهر رشت زاده شد. پدرش «میرزا آقاخان ابتهاج» از بزرگان رشت بود. و از بزرگترین غزلسرایان شعر معاصر ایران بود. از معروف‌ترین آثار او می‌توان به شعرهای «ارغوان» و «زندگی» اشاره کرد. او شاعری توانا بود که به هر دو سبک کهن و نو شعر می‌سرود. علاوه بر توانایی‌ها و هنرمندی او، دلایل دیگری نیز در شهرت و شناخته شدن آثار او موثر بوده‌اند؛ به‌طور مثال، شعر او بارها توسط هنرمندان و خواننده‌های محبوب ایرانی، به‌صورت ترانه و تصنیف، اجرا شده‌ است.


از عوامل دیگر محبوبیت او در میان مردم، همراهی او با روح زمانه و شرایط اجتماعی است. شعر او نسبت به آنچه در اجتماع می‌گذرد بی‌تفاوت نیست. او مضامین اجتماعی و دغدغه‌های مردم را، با هنرمندی به رشته شعر درمی‌آورد.


ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ شمسی سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران (پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا) و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود.نخستین اثرش به نام «نخستین نغمه‌ها» را در سال ۱۳۲۵ شمسی منتشر کرد.


سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور ۱۳۵۷) به‌همراه محمدرضا لطفی، محمدرضا شجریان و حسین علیزاده، به‌نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.


او همچنین همراه با نویسندگان و شاعران سرشناسی همچون احمد شاملو،عضو کانون نویسندگان ایران بود اما در سال ۱۳۵۸ پس از انقلاب اسلامی، به‌دلیل آنچه «نقض مرام‌نامه و اساس‌نامه کانون» خوانده شد، با رای هیئت دبیران کانون، ابتدا تعلیق و سپس به‌همراه چند تن دیگر از اعضا، اخراج شد.


ابتهاج در مورد انتخاب تخلص «ه.ا. سایه» در شعرش می‌گوید:


« حروف و کلمات برای من رنگ دارند. «ر» خاکستری، «گ» نارنجی و «ج» سیاه است. «ی» کلمات برایم سرد و گرم‌اند. سایه کلمه‌ای سرد است. گلابی کلمه‌ای گرم. به‌گمان من، در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتی‌بودن و فروتنی و بی‌آزار بودن هست. این‌ها برای من جالب بود و با طبیعت من می‌ساخت. خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حرف نرم بدون ‌ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابل خشونت و حتی می‌شود گفت وقاحت.»






1 view0 comments

Recent Posts

See All

نیکا

Comments


bottom of page