آریوبرزن
- laksariamir
- Aug 18, 2020
- 4 min read
آریوبرزن
گر بجوییم قهرمانان زنده در تاریخ میهن
بیگمان آید به هر یاد نام پاک آریوبرزن
آمد اسکندر ز یونان , در دل شب , روز روشن
تا کند ویرانه ایران , جستجو کرد راه و روزن
روبرو گشتند دلیران , با سپاه و تیغ دشمن
با سپاه اندک خود , داده جان تا آخرین تن
زندگی در چنگ دشمن , زندگی نیست , به که مردن
در دفاع از خاک میهن , زیر خاک, خود کرده مسکن
زن و مرد , خواهر برادر , جان به کف با عزم آهن
گرچه افتادند بجایند , لاله ها در خاک گلشن
کشته شد با آریوبرزن , خواهرش , هر مرد و هر زن
استقامت , عشق میهن , یادگار است بر تو و من
گر بجوییم قهرمانان , زنده در تاریخ میهن
بیگمان آید به هر یاد , نام پاک آریوبرزن
ا.ه.ل.ایرانی -اهلی- مرداد ۱۳۹۹
آریوبَرزَن (به یونانی: Aριoβαρζάνης) نام یکی از شاهزادگان هخامنشی و سردار ایرانی بود که در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند. نام آریوبرزن در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته میشود که به معنی ایرانی باشکوه است.
نام آریوبرزن از شکل یونانی آن، آریوبرزنس (Ἀριοβαρζάνης) گرفته شدهاست، حال آنکه این نام در پارسی باستان به شکل آریه برزنه (*Āriya-bṛdāna-) آمدهاست. به عقیده برخی ممکن است «a» پایان واژههای هخامنشی در پارسی باستان متاخر تنها نوشته میشده و خوانده نمیشده، بنابراین این نام میتواند به شکل آریبرزن (Āriy-bṛdān) نیز خوانده شود
نبردگاه آریوبرزن و اسکندر را در چند جای گوناگون حدس زدهاند، که با توجه به خط سیر عبور اسکندر از شوش به سوی تخت جمشید و مناسب بودن تنگه ای با مشخصاتی که یونانیها دادهاند، و طبق دانشنامه ایرانیکا و تاریخ ایران کمبریج، محتملترین مکان دربند پارس در مرز کهگیلویه و بویراحمد و ممسنی تنگ گجستان است. به روایت منابع تاریخی و خبری دیگر این درگیری در تنگتکاب در بخش شمالی شهرستان بهبهان و در نزدیکی سد مارون و سد تنظیمی آریوبرزن، روی دادهاست. به هر روی، ناآشنایی اسکندر با منطقه به سود پارسیان بود ولی یک چوپان که تاریخنگاران نامش را لیبانی(اسیر اسکندر) نوشتهاند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان میدهد و اسکندر میتواند آریوبرزن و یارانش را به دام اندازد گفته میشود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت میکشد. آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۱۰۰۰ پیاده خود را بیپروا به سپاه بیشمار مقدونی رسانده و شمار بسیاری از یونانیان را کشته و خود نیز تلفات بسیاری داد اما موفّق گردید از محاصرهٔ سپاه مقدونی بگریزد.
چون از محاصره بیرون آمد خواست تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را پیش از رسیدن سپاه مقدونی اشغال کند. اما لشکر اسکندر که از راه جلگه به پارس رفته بودند، مانع او شدند. در این هنگام وی به مخاطرهٔ سختی افتاد، ولی راضی نشد تسلیم گردد. گفته میشود ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بودهاست.
بر پايه يادداشتهاي روزانه «كاليستنسCallisthenes» مورخ رسمي اسكندر و محاسبات تقويمي، ۱۲ آگوست سال ۳۳۰ پيش از ميلاد، نيروهاي اين فاتح مقدوني در پيشروي به سوي «پرسپوليس» شاه نشین وقت در يك منطقه كوهستاني صعب العبور (دربند پارس ـ تكاب در كُهگيلويه) با يك هنگ ارتش ايران به فرماندهي «آريو برزن Ario Barzan» ساتراپ منطقه رو به رو و متوقف شدند و اين هنگ ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نفری چندين روز مانع ادامه پيشروي ارتش انبوه اسكندر شده بود كه مصر، بابل و شوش را قبلا تصرف و در سه جنگ، داريوش سوم را شكست و فراري داده بود. [در آن زمان شهر شوش پایتخت اداری و پرسپولیس پایتخت سلطنتی ـ شاه نشین ایران بود. در تابستانها، اداران دولتی از شوش به همدان منتقل می شدند. برخی از سازمانهای دولتی ایران هم در شهر بابِل استقرار داشتند.
سرانجام آن هنگ با محاصره كوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پاي درآمد و آریو برزن فرمانده دلير آن نيز برخاك افتاد
مورخ اسكندر نوشته است كه اگر چنين مقاومتي در گاوگاملا Gaugamela (كردستان كنوني عراق ـ ناحیه اربیل) در برابر ما صورت گرفته بود، شكست مان قطعي بود. در «گاوگاملا» با خروج غير منتظره داريوش سوم از صحنه، واحدهاي ارتش ايران نيز كه درحال پيروز شدن بر ما بودند؛ در پي او دست به عقب نشيني زدند و ما پيروز شديم. داريوش سوم در جهت شمال شرقي ايران فرار كرده بود و «آريو برزن» در ارتفاعات جنوب ايران و در مسير پرسپوليس به ايستادگي ادامه مي داد.
دلاوري هاي ژنرال آريو برزن، يكي از فصول تحسين برانگيز تاريخ ايرانيان را تشكيل مي دهد و نمونه اي از جان گذشتگي ايراني در راه ميهن را بازتاب مي دهد.
یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریوبرزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست. یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.
آريو برزن و مردانش درست ۱۵۰ سال پس از ايستادگي لئونيداس در برابر ارتش خشايارشا در ترموپيل، كه آن هم در ماه آگوست [نهم و دهم آگوست سال ۴۸۰ پيش از ميلاد- داستان ۳۰۰ اسپارتان ] روي داد مقاومت خودرا به همان گونه در برابر اسكندر آغاز كرده بودند. اما فرق ميان مقاومت لئونيداس و آخرين ايستادگي «آريو برزن» در اين است؛ كه يونانيان در ترموپيل، در محل بر زمين افتادن لئونيداس، يك پارک و بناي ياد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته و آخرين سخنانش را بر سنگ حك كرده اند تا از او سپاسگزاري شده باشند، اما بنا بود مجسمه «آريو برزن» را از دروازه شهر ياسوج به گوشه اي خلوت منتقل کنند. اگر به فهرست درآمدهاي توريستي يونان بنگريم خواهيم ديد كه بازديد از بناي يادبود و گرفتن عكس در كنار مجسمه لئونيداس براي يونان هرسال ميليونها دلار درآمد گردشگري داشته است. همه گردشگران ترموپيل اين آخرين پيام لئونيداس را با خود به كشورهايشان مي برند: "اي رهگذر، به مردم اسپارت بگو كه ما در اينجا به خون خفته ايم تا وفاداريمان را به قوانين ميهن ثابت كرده باشيم.". [قانون اسپارت عقب نشيني سرباز را اجازه نمي داد.]. لئونيداس پادشاه اسپارتي ها بود كه در آگوست سال ۴۸۰ پيش از ميلاد، دفاع از تنگه ترموپيل در برابر حمله ارتش ايران به خاك يونان را برعهده گرفته بود

Comments