گناه
- laksariamir
- May 31, 2020
- 1 min read
گناه
میرویم با چشم بسته گر لب کشتار گاه
تا نگردیم ما خردمند هست این از ما گناه
کی نیاز است دشمن ما گرد آرد یک سپاه
گر که ما نادان نشینیم جای خود بر سر کلاه
تا به کی مانیم به حسرت دلخوشیم با یک نگاه
تا به کی گوییم به خود تنها شدیم و بی پناه
تا به کی ما چاره جوییم از خدا و نور ماه
گر به دست خود کنیم ما زندگیمان را تباه
فقر و وحشت گشته همدست تا شب و روزت سیاه
آنکه نادان است نبیند ، وانکه دانا، هست گواه
گرچه هست در راه آزادی بسی هم کوره راه
گرچه میافتیم به بند و گرچه میافتیم به چاه
گر شود نادانی و جهل بر بشر یک تکیه گاه
تر و خشک با هم بسوزند ، جاهلان با بیگناه
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) آذر ماه ۱۳۹۰
Comments