یزد
در مرکز ایران و پر است از رویا
استان کهن ، یزد، ندارد همتا
یزد، بافق، طبس و اردکان از شهرها
تفت است و بهاباد میان گلها
گرم است و خشک ، آنکه ندارد حاشا
سوزان شده روز و سرد هست در شبها
خشک است اگر ز همرهی با صحرا
کمتر شده جنگ و سهم آن از دعوا
کم بوده کشاورزی در اینجا اما
هست گندم و پسته و انار و خرما
اینجا شده پر ز معدن و صنعتها
از کاشی و بافندگی و برق دارا
اسکندر اگر ساخت سیاه چال اینجا
مردم شده یکپارچه با هم برپا
از پشمک و باقلوا و قطاب , حلوا
شیرین شده کام زندگی بر جانها
آتشکده ها و بادگیرها زیبا
معماری آن ز هر کجا بس گویا
کی قلعه نارنج در اینجاست تنها
باغ گلشن و برج کبوتر ، غوغا
مردم شده بر یزد چو عمری شیدا
گردیده مقاوم و از آن بی پروا
در قلب کویر ، مردمی هم آوا
وین راز بقا ز همرهی شد پیدا
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) مهر ۱۳۸۹
Comments