بم
- laksariamir
- May 24, 2020
- 1 min read
بم
هرچه میدانیم ز ناکامی ، ز شرم و مرگ و غم
کی شود چون آن سیاهی ها که نازل شد به بم
من ندانستم چه آمد بر سر آن خواهرم
بر سر مادر ، پدر ، فرزند و تنها دخترم
یا برادر ، همسرم ، یا خانه ، دیوار و درم
هر کجا من خاک و خون دیدم و خاکی بر سرم
یک طرف خشم زمین در کام مردم شد چو سم
سوی دیگر هم فریب آسمان در پیچ و خم
دزدی و غارت ، تجاوز ، کی ز یادم من برم
نعره ها و ناله ها بر آسمان رفت از ستم
هر چه گویم از سیاهی های بم هم بوده کم
چون خدایان و شیاطین داده دستی را به هم
بوی مرگ و بوی ناپاکی و وحشت بوی نم
آنچه ماند باقی ز تاریخی گران از شهر بم
ا.ه.ل.ایرانی (اهلی) دیماه ۱۳۹۰
Comments