شاپور منوچهری
شاپور منوچهری بر هر چه وکیل پاک و آزاد و اصیل خواهم که خجسته بادیاد این وکیل در شهر سکوت که وحشت است رو به فزون آزادگی و یاری حق گشته...
Amir Laki (AHLI)
شاپور منوچهری بر هر چه وکیل پاک و آزاد و اصیل خواهم که خجسته بادیاد این وکیل در شهر سکوت که وحشت است رو به فزون آزادگی و یاری حق گشته...
هوشنگ ابتهاج در نوزدهم مرداد سال ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی در شهر کلن آلمان دیده از جهان فرو بست --- در این شهر سوزان و پر درد و باج و خراج...
چه جای شگفتی که رژه پیامبران را هم دیدیم.... ---- روزی که پیامبران براه افتادند از خالق خود بما پیامی دادند آنان که خرافه کرده کیش...
عجب صبری که ما داریم خدا باید کنون گوید , عجب صبری که ما داریم که در هر کعبه و دکان , امیدش را خریداریم کجا صبری خدا دارد , که عمری ما...
عمامه به سر دیدی چو کسی را ، که عمامه به سر کرد عمامه چو سر کرد ، چنین کرده که خر کرد گر با دل خوش کرد ، خودش خر و هدر کرد گر بیخبر این...
جرم است که ما زن باشیم از دید مرد نادان , جرم است که ما زن باشیم صاحب به پیکر خویش , صاحب به این تن باشیم با حکم دین و دولت , بی کار و...
پوتین که بیکباره سفر کرده به تهران ویزا چو نداشت جای دگر رفته به ایران از آخور و از توبره چو خورد ترکیه آسان همره شده اند هر سه در این...
هر چه بود در میهن ما برده اند و خوردهاند هر چه گل بود در وطن پر پر و یا پژمرده اند دختر بیمار من را روز روشن بردهاند شرم بر نامردمان ،...
خریت یا بیخردی خریت نه تنها علف خوردن است در انسان جدا از خرد بودن است بدنبال هر دین و آیین کور دو چشمان و گوش خرد بستن است تباهی و...
پذیرفته گر بی دلیل باور و مذهبی پذیرفته کی با دلیل و خرد مطلبی وگر بسته امید خود را به هر عقربی سزاوار ناکامی و نیش و لرز و تبی اهلی...
دلم تنگ است به یاد تو در این روز و پرپر گشته در این ماتم و سوز نشستم بیصدا من گرچه با قوز پر از فریاد دردم من از این دوز اهلی...
اگر یک دین شود صد دین ، نباید گشته ما خوشبین خدا گر داده آن دین را ، چرا گردیده دین صد دین چرا با ترس و نادانی ، بیافتد جان هر مسکین که...
آزدگان در بند را از یاد نبریم توان پرداخت وثیقه را هم ندارد تا جدا از دژخیمان شکنجه گر نفسی تازه کند --- عالیه اقدام دوست گرچه در بند...
آزادگان در بند را از یاد نبریم....علی اسحاق, بیش از ۷۰ سال, هنوز انسانی زحمتکش, هنوز آزادی خواهی فعال , هنوز در بند شکنجه گران --- هر سو...
جان ز بهر دوستان باید که باخت نغمه ها با دوستان باید نواخت باید اما دوستان را در قیاس موسم ناکامی و غمها شناخت اهلی...