محسن موسوی
بر تو شرم است گر که بینی و براهت میروی کشته شد در روز روشن چون در ایران موسوی میشود جنبش ز خون پاک محسن ها قوی راه آزادی بجا هست تا...
Amir Laki (AHLI)
بر تو شرم است گر که بینی و براهت میروی کشته شد در روز روشن چون در ایران موسوی میشود جنبش ز خون پاک محسن ها قوی راه آزادی بجا هست تا...
دلم بشکست که ایران گشته ویران بنام یک خدا و دین و ایمان بپاگردیم شجاعان همچو عرفان برای حق و آزادی و ایران اهلی -- عرفان نظربیگی...
کشتند اگرچه گیله مردی برپا در قلب وطن همیشه باشد مانا جان داد ز رشت به میهن خود پویا هر سوی وطن کسی بپاست با مهسا اهلی -- جانباخته راه...
تیر ناحقی اگر کشت مرغکی را ناروا پر کشند صد مرغ دیگر جای آن مرغ در هوا پر کشیم ما سوی آزادی ز جان تا انتها کی بدرد ما شود اصلاح ناحقی دوا...
ز هر کجای این دیار ، کرد و بلوچ، لر ، آذری کوچ نشین و ترکمن ، گیلک و فارس یا طبری به پا شویم و متحد ، ز سینه گر شعله وری تظاهرات و اتحاد...
ز یک دست گر صدایی نیست , و گر تنها و نالانی بیا تا دست هم گیریم , که با هم کرده طغیانی در این دوران بحرانی , بیا نو کرده پیمانی که میهن...
کردهای قهرمان هست بسیار قصه و افسانه های جاودان کی شود آن داستان کردهای قهرمان هر طرف افسانه ای از قهرمانی ارمغان گرچه بس این قهرمانان...
در خداحافظی با خائنان و بیگانگان همه ی آزادگان باید همصدا و برپا باشند. ------- خداحافظ به فرمانده خداحافظ به فرمانده ، خدای درد و نادانی...
خارج از ایران نپرسند گر ز کشتار و جنون بوی نفت هست گر نکردند حس در ایران بوی خون گشته برپا بر ستمکاران نمانیم تا زبون سرنوشت خود بدست خود...
زن هستند اگر نیمی از انسانها زن هستند زنان مادر به هر چه زادن هستند زن هست و زندگی ، آزادی و مهر زنان تا ریشه های گلشن هستند ز روز اول...
دلم خون شد ز بام زندگی افتاد غزاله بپا خیزیم چه جای گفتگو هست یا مقاله دریغا چونکه افتادیم به چاه از ترس چاله اسیر چنگ ناپاکان شد هستی...
زنی زنی در کشور من نان ندارد اگر چه مادر است خود جان ندارد دلی دارد شکسته گرچه پر درد به درد دل کنون درمان ندارد پر است از شور و عشق...
گشته برپا بیا تا ما کنون چون موج دریا گشته برپا بیا تا ما برای نسل فردا گشته برپا بیابیم بال آزادی چه زیبا گشته برپا بیا تا پر زنیم بر...
روز پیوستن رسید در پی آزادی امروز ، روز پیوستن رسید روز پیکار و نبرد و عشق بر میهن رسید روز برپایی مردم ، مرگ اهریمن رسید روز عشق کیش و...
تا بجاییم در خموشی ، هیچکس آسوده نیست در سکوت ما ستم را چونکه یک محدوده نیست آنچه بر آید ز یک دست ، بخشی از دستان ماست گر بپاخیزیم ز...