زنی
زنی زنی در کشور من نان ندارد اگر چه مادر است خود جان ندارد دلی دارد شکسته گرچه پر درد به درد دل کنون درمان ندارد پر است از شور و عشق...
Amir Laki (AHLI)
زنی زنی در کشور من نان ندارد اگر چه مادر است خود جان ندارد دلی دارد شکسته گرچه پر درد به درد دل کنون درمان ندارد پر است از شور و عشق...
گشته برپا بیا تا ما کنون چون موج دریا گشته برپا بیا تا ما برای نسل فردا گشته برپا بیابیم بال آزادی چه زیبا گشته برپا بیا تا پر زنیم بر...
روز پیوستن رسید در پی آزادی امروز ، روز پیوستن رسید روز پیکار و نبرد و عشق بر میهن رسید روز برپایی مردم ، مرگ اهریمن رسید روز عشق کیش و...
تا بجاییم در خموشی ، هیچکس آسوده نیست در سکوت ما ستم را چونکه یک محدوده نیست آنچه بر آید ز یک دست ، بخشی از دستان ماست گر بپاخیزیم ز...
ما شدیم با تو مهسای امینی ما شدیم جان خود دادی که هم آوا شدیم مشعل جانت گرفتیم چون بدست بر سیاهی زمان برپا شدیم کی شنید کس ناله ها مان تک...
ایرانی ای آنکه صدای درد را میدانی آیا تو شنیده ناله از ایرانی ؟ این دم چو خموش و بیصدا میمانی فردا تو مگو ز مرگشان گریانی گر ترک و بلوچ و...
گرچه دشمن هر چه بود از ما ربود گرچه در خاک وطن آسان غنود گرچه هر آیین نیکو را زدود نسل مزدوران بیفتد دیر و زود اهلی...
با نام آسمانها ، بس وعده ها که دادی در جای آن آوردی ، هر نکبت و بیدادی بشنو کنون ز میهن ، از هر طرف فریادی ما حق خود میخواهیم ، زن،...
مهسا کشتند به تیغ نفرت دین مهسا کشتند و کرده هر جنایت حاشا امروز شکسته جان مهسا دردا شرم است خموش نشسته گر ما برجا امروز دلم شکست و شرم...
کشتن انسان بنام یک خدا ارشاد نیست نفرت و آزار بنام دین بجز بیداد نیست میهنم شایسته ی چنگال هر جلاد نیست شرم بر خاموشی ما گر ز ما فریاد...
حسن سعیدی در زندان اوین و در اعتصاب غذا --- در این دوران که بس برجا ز درد ناامیدی بیا یادی کنیم با هم کنون ما از سعیدی بیا آزاده و زحمتکش...
تو زن باش اگر مردی در این کشور تو زن باش به پا بر دشمنت از جان و تن باش و هر جا در وطن دیدی ستم را به پا بر دیو و دد یا اهرمن باش بیا در...
جرم است که ما زن باشیم از دید مرد نادان , جرم است که ما زن باشیم صاحب به پیکر خویش , صاحب به این تن باشیم با حکم دین و دولت , بی کار و...
آزدگان در بند را از یاد نبریم توان پرداخت وثیقه را هم ندارد تا جدا از دژخیمان شکنجه گر نفسی تازه کند --- عالیه اقدام دوست گرچه در بند...
بیطرف مردمان در بند و بر دارند و میمیرند اگر کی توان در این میان گفت مانده ایم ما بیطرف گر تجاوز هست ، شکنجه ، دردها و ناله ها آنکه برجا،...
فرمانده آنکس که تو خوانده رهبر و فرمانده دزدیده ز مردمان ما آينده فرمانده ی دین و دولت و باورها کرد مردم و میهنت چنین درمانده با نام خدا...
هر سو نگری به چهره بینی یک غم هر دیده شده ز خون و اشکی پر نم افتاده حسن اگر به زندان این دم از یاد مبر درون بند در ماتم اهلی --- سندیکای...
ما از ما ربود آمدند از زیر خاک خوردند و بردند هر چه بود جان و روح مردمان آزرده هستی شد کبود زندگی آتش زدند ما گشته نابینا ز دود یادمان...
قیمت یک انقلاب تا به کی باید بپردازیم بهای انقلاب تا به کی باید بسوزیم در تنور انتخاب دین و دولت کرده بیرحمانه گر ما را جواب تا به کی...
مردان جهانخوار با قلدری گر ارتش روسیه بپا خاست از دیده ی خود سهم جهانخواری خود خواست پوتین ز طمع گر که بپا گشته به پیکار هرگز خبر از...