Amir Laki (AHLI)

به زیر بار زندگی ، شکسته شد هر کمری جواب کودکان چه هست به خانه گر نان نبری خفت و خواری و ستم ، مزد نبود نان بخری نان عرق را بخوریم ، رها...

کارگر غرق است به خون دارا به بزم زین سبب دارا سخن گوید ز نظم تا به جای خود نشینیم نا امید نوبت ماست تا به پا خیزیم به رزم اهلی

کارگرهر روز و شب هر گوشه ساخت در نبرد حق چه آسان گرچه باخت دست ناپاکی چو هست هر دم به کار دشمن و بیگانه را باید شناخت اهلی

ز هر کجای این دیار ، کرد و بلوچ، لر ، آذری کوچ نشین و ترکمن ، گیلک و فارس یا طبری به پا شویم و متحد ، ز سینه گر شعله وری تظاهرات و اتحاد...

فولاد غدیر هرکس که شنیده است از این ننگ اخیر داند ز جنایت و ز فولاد غدیر جانها شده شن دانه ز صحرا و کویر بی ارزش و خشکیده و گردیده حقیر...

خلق نگه دار ما میهن ما باغ گل ، ظلم و ستم خار ما میهن زیبا کجا؟، چون شده آوار ما دست بدست مردمان، حافظ اعصار ما شعر و هنر هر زمان ، راوی...

دهه شصت ناتوانم از سخن گفتن از آن دهه شصت از غبار مرگ و نابودی که بر بامم نشست من نمیدانم کدامین درد شکسته جان من درد ماندن هست و یا درد...

همصدا هم دست و پا باشیم و هم پشت شویم دست و پای میهن خود را چو انگشت شویم گشته چون یک پیکر انسانی از آزادگان بر ستمها و ستمگر همچو یک مشت...

جای آنکه تک به تک نازک چو انگشت شویم به که با هم متحد مانند یک مشت شویم جای هر بی دست و پایی، بیصدایی و شکاف بار دیگر همصدا گردیده هم پشت...

اندیشه ما برابری هست هر جا یکسان به همه کودک و مرد و زنها چشمان چو گشایی تو ببینی روزی این هدیه آسمانی است بی همتا اهلی

بر سینه غم نشسته ، شادی نمانده بر چهر ظلمت نبود همیشه ، بر دیگران و بر غیر نوبت رسد به ما هم ، روزی دگر در این سیر برماست تا بگردیم ، در...

آمنه بهرامی گر پی قصه انصاف تو از اسلامی تو بیا بشنو از آن آمنه بهرامی مرد پاشیده برویش چو اسید از جامی چهره نابود و دو چشم کور شد از...

دختر ایرانی منم ، من دختر ایران زمینم جوان و خنده رو، بس دلنشینم قشنگم، خوشکلم ، من نازنینم برای میهنم ، من بهترینم ندایی گشته فریاد و...

دختر جوانم ---------------- من جوانم ، من جوانم ، نونهال شهرمانم دختری هستم مبارز، دختری بس دلجوانم گرچه زیبا، مهربانم، گرچه عشق است...

زن ریشه های دنیاست امروز روز زن هست روزی که حق خود خواست روزی که زن به پا خواست ، روزی برای دنیاست در داستان هستی ، چون شعر ها و رویاست...

انسانهای در بند بیا بر سینه ها مان تا نماند داغ فرزند بیاییم تا که دریابیم ز هر انسان در بند کنون در گوشه ای تار گرچه تابان چون همیشه...

استقامت به جای هر پشیمانی فردا و به جای هر ندامت به پا خیزیم هر روز ، بی درنگ با استقامت درود بر آن دلیران شجاع و پر شهامت که جان بر کف...

رای یک دو سال پیش پرسیدیم که رای ما چه شد این همه داد و هوار و ناله و آوا چه شد سال بعد هم از تعجب مانده انگشت بر دهان آنکه دادیم ما...

اتحاد رهروان --------------- گرچه داریم راه و فکر خود همیشه ما به جان اتحاد در عمل را هست نیاز در این زمان گه سخن از مصر و تونس هست و...

اعدام --------------- در جهان آدمیت نیست تردید و گمان نسل انسان را سیاهی همچنان اعدام نیست نیست هرگز تیره تر از کشتن و آزار جان از شکنجه،...