Amir Laki (AHLI)

در بردگی زندگی نیست و در آزادگی مرگ , کاش آزاد و آزاده برویم ولی باقی بمانیم گرچه میگویند که داریم ما فقط یک زندگی زندگی هر روز با ماست...

زمانی که به دردها, به فقر, به نادانی, ترس و بندهای خود عادت کنیم, بهای جان و خرد و آزادی , لقمه نانی ست در دکه ایمان اسارت ستمگر شرم است...

۷ تیر ماه ۱۳۶۰ - بنی صدر و رجوی با هواپیما از ایران به پاریس گریختند همان شهری که خمینی را تر و خشک کرد و برای ایران آماده نگاه داشت...

این البته خبر نیست, فوتو شاپ در تمسخر این رژیم حیله گر هست و یادآور اینکه این امامزاده ها چپ و راست با فریب دین و استفاده از باورهای مردم...

دزدی از ضریح امامزاده ----------------------- دزد به دزد روزی که دزد به دزد زد از دید دین شود بد دزدی دین و دولت اما ندیده یک حد دزدان...

دشمن ایرانی است شیخ و ملا هر چه باشد دشمن ایرانی است حاصلی از مذهب و از مکتبی شیطانی است وعده های یک بهشت و آتش دوزخ فقط حاصلی از وحشت...

دیده ایم ای بس اگر زیبا و زشت شد معما بیگمان بیبی خشت میکند انسان درو اما بدان در گذار زندگانی هر چه کشت اهلی https://www.facebook.com/ph...

آئین ۵۰ سالگی بهشت زهرا با پیروز حناچی شهردار تهران و سید حسن خمینی. مردم کشور ما نان شب ندارند , اینها ۵۰ مین سالگرد گورستان را جشن...

بیست و نهم تیر ۱۲۷۲ , با قرارداد ننگ آور, شیلات شمال ایران به استفان لیانازوف روسی واگذار شد شیلات شمال از دولت قاجار وطن غرق ملال است...

اعدام نه در جهان آدمیت جایی از اعدام نیست هرگز از آزردن جان و خرد الزام نیست در مرام آدمیت این که یک ابهام نیست آدمیت را سزاواری از این...

میرزا آقا خان کرمانی زیر درخت نسترن زیر درخت نسترن , کردند جدا سر از بدن پرپر شدند گلهای پاک , در زیر تیغ دشمنم با تیغ نفرت کشته شد , اما...

زادروز آدم و سال نو خجسته! بنا بر باورهای هم میهنان مندایی ما. با بهترین آرزوها برای پیروز نور بر سیاهی منداییان منداییان یا صابئین ,...

روستای ایستا , بدون آب و برق و گاز , بدون عروسی و عید و عزا , ورود ممنوع برای زنان! روستای ایستا گر تو میخواهی بدانی رازی از یک روستا...

یک بار دگر ز نفرتی دیرینه طغیان شده ناگهان به پا در سینه بر پا شده گر ز داغ نفرت با هم شاید که رسد شرافت پیشینه اهلی

مرام جاهلی از زمان کودکی نان خورده بود از جاهلی آفتی در جان مردم شد چنین سید علی چون علف روییده در خاکی ز نادانی ما ریشه های جهل و نفرت...

نوبل بر قصه نوبل قلمم گشته چو مایل من در عجبم زندگی اش گشته چه شامل از کودکی اش عاشق دانش و قلم بود تاجر شد و هم مبتکری عاقل و قابل شد...

هم مرشد و هم قاضی و جلاد و پلیس هم رهبر و هم مرجع پندار خبیث با نام خدا و ترس و نادانی ما بر زندگی ما شده هر لحظه رئیس اهلی...

دو معلم یک معلم در مریوان میتراشد موی سر تا که در انسانیت با کودکان است همسفر دیگری در کوهرنگ بر آدمیت حمله ور میفرستد کودکان در برف و...

بار دیگر آمد از ره یاد درد روز بد حیله های ماه بهمن مانده در یاد تا ابد روز پیروزی نادانی و نادان بر خرد دست گل را داده ما بر آب کنون آمد...

مشروطه خواهان , فتح تهران در دوره قاجاریان , بیگانگان رقصان شدند میهن پرستان هر کجا , مشروطیت خواهان شدند از یک طرف ستار خان , با مردمانی...