Amir Laki (AHLI)

محمد نظری بیست سال در زندان است در این سرای بی کسی , که عمر من شد سپری چه میشد هموطن اگر , دمی به منهم نگری نبند دو چشم خود کنون , به...

بیا ای هموطن با هم , به یاد آریم جوانمردی که در تبعید و در غربت , نیازش بوده همدردی تو را پرسم اگر بودی , به جای او چه میکردی؟ بیا با هم...

بازداشت و محکومیت حمید بابایی دانشجوی ساکن بلژیک پس از ورود به ایران دانم که گهی ساخته نیست ز دست انسان کاری گر هست ولی، یار شو با هر چه...

پروین بهداروند امروز که این ابر سیه شد سنگین باریده درون سینه , هستم غمگین آنان که گشوده مسجد شیطان را کشتند زنی ز مسجد ما پروین هم میهن...

هستی اگر خدایا ، یاران ما تو بسپار گر نیستی که بدرود ، از ما خدا نگهدار کشتند بسی دلیران ، کشتند بسی چو ستار آزاده را به یاد آر ، تا دیر...

فرزند کجایی ای پاره جان از تو کنون نیست صدایی خاموش صدایت به تنم نیست نوایی ای جان من آکنده ز جانت تو کجایی بر هر نفسم تازگی و شور هوایی...

ای آنکه به پا به زهر و نیش عقربی ای آنکه ز درد ناروا تو در تبی ای آنکه در آزادگی اهل مکتبی از یاد مبر کنون امید کوکبی اهلی...

سالگرد کشتار ششم دیماه ..... با تیر زدند به نامی از عاشورا راسخی نیا و یا حبیبی ها را پازوکی ، کریم بیگی و فرهادی راد رفتند ولی نبوده...

سالگرد کشتار ششم دیماه ..... با تیر زدند به نامی از عاشورا راسخی نیا و یا حبیبی ها را پازوکی ، کریم بیگی و فرهادی راد رفتند ولی نبوده...

هنرمندان آزاده را تنها نگذاریم. از سید مهدی موسوی و فاطمه اختصاری هنرمند هیچ نشانی نیست Dec. 2013 هنرمند که بود من ندانم که هنرمند در این...

آزاده فتاده یک طرف در زندان از سوی دگر مادر و همسر بی جان خشکیده اگرچه دیدگان بی یاران این دل شده پاره سینه هست خون باران اهلی مادر و...

هشتاد و دو ماه گذشته او مانده به بند یک لحظه رها نبوده عدنان ز گزند اصلاح نبوده چاره بر درد و ستم برجاست ستم چو کس ز جا نیست بلند اهلی...

بر درد و رنج مردم , آیا کنون دوا هست؟ یک ذره از عدالت , آیا در این هوا هست؟ آزادگان میهن , فریاد رس کجا هست؟ با من بگو که فرزند , مرگش...

تا به کی باید شنید از قصه ظلم و ستمکار تا به کی از قصه های فقر و درد و بند و آزار قصه آزادگان جان به کف بر چوبه دار قصه اعدام انسان گرچه...

گفتند حدیث حرف خدا بود و پیامبر کشتند حدیث گرچه چو بود کودک و دختر تا ریشه ظلمت شده این دولت و این دین جهل است و خرافات و هر خر شده خرتر...

محسن محمد پور محسن که بود هم میهن روشن نبوده بر من آبان مرگ چو بیرون در کوچه ها و برزن این نوجوان که کشتند زحمتکش است نه دشمن تحویل چو...

برزگری بیا کنیم ما نگری به هموطن برزگری مریض و بی غذا کنون در انتظار یاوری از آن سرای درد و غم نموده چون پرده دری به پا شد او به ظالمان...

من چه خوش بودم که رخت بخت خود را کرده تن در عوض از دین و دولت هدیه شد بر من کفن یاد من را زنده دارید گرچه من پر پر شدم تا گلی پر پر نگردد...

ستار چو کشته شد بدست مزدور آورده خبر به مردمان حیدرپور برجای نمانده کرده خود را معذور آزاده فتاده گرچه خود هم در تور اهلی رضا حیدر پور،...

گرچه این ظلم و تباهی جان و دلها بشکند آه و افسوس هم که خشکید، جا برای آه نیست گرچه بسیار است سخن ها ، وقت بر پا بودن است قصه من از ستمها،...