بهمن احمدی امویی
بهمن احمدی امویی به دست گیرم به یادت من کنون جام و سبویی ز من هست صد درود بر تو و ژیلا ای امویی نماند شادی به رخساری ، نمانده رنگ و...
Amir Laki (AHLI)
بهمن احمدی امویی به دست گیرم به یادت من کنون جام و سبویی ز من هست صد درود بر تو و ژیلا ای امویی نماند شادی به رخساری ، نمانده رنگ و...
طبرزدی ----------- حشمت طبرزدی را کیست این دم مددی؟ روز و شب در بند ، یاران ، نیست گویی احدی بس و بسیارند در بند ، نیست حد و عددی مانده...
این لحظه که فکر خاک پاک سرزمینم دانم که نشسته اند پلیدان به کمینم دانم که بس آزاده به بند و بس غمینم این لحظه به یاد شیرزنانی چو شهینم...
تا کی همه زندانی هم میهن ایرانی , تا کی همه زندانی در خاک فراموشی , گمگشته به آسانی تا کی شده انسانها , بازیچه و قربانی در چنگ پلیدی از...
سوختم گرچه دانم میهنم سوزانده ، ویران کرده اند من نمیدانم چرا در این میان من سوختم آمدم در زندگانی راز خلقت بشنوم هرچه راز زندگی بود این...
دم مزن از پرواز روزی که شکنجه گر دهانش شد باز چه چه بزند چو مرغکی در آواز باید که بپرسی که چه کرد با مرغان پرواز چرا ربود ز کفتر یا غاز...
خونین شده دل چو رفته ایندم ملکی سوزانده دوباره چون تن شاپرکی زخمی شده بود دلم ز مرگ بهنود پاشیده کنون به زخم جانم نمکی اهلی محسن ملکی...
آمنه زنگنه نفت و گاز در جیب ظالم صد عجب کشته شد از گاز حمام آمنه در پی یک منزل و یک سر پناه زندگی شد کوه و او شد دامنه مانده در دانشکده...
انور حسین پناهی یاران به پا تا با هم ، این دم کنیم نگاهی بیمار و رنجور اکنون ، انور حسین پناهی فعال کرد و انسان ، تا آورد آگاهی کی در پی...
قفس آزادگان در دل آزادگان کی باشد آرامی به کس زادگاه و میهنت چون گشته همچون یک قفس گرچه اکنون این پلیدان خون مردم میمکند وقت آن آید که...
آزاده ای به پا خاست بر پا برای میهن تا این هوای تارا ، گردد دوباره روشن یاد آوریم رضا را ، افتاده دست دشمن آزاده را به یاد آر یاد آر رضای...
دلیران اسیر هر کجا آزاده ای هست بس دلیر هر کجا ما بی خبر از یک اسیر رفته چون آزاده در راه و مسیر نیست باکش گر به بند است زود و دیر گرچه...
بیداد در ایران شنیدی هموطن هر گوشه بیداد است در ایران پر از فقر است و هر آزاده بر داراست و زندان فقط آزاده بر پا هست ز جان و هست به میدان...
سوگند دلها پر از اندوهند ، جانها همه پر دردند بسیار شنیدیم ما ، افسانه که بس تلخند کی رفت ز یاد من، هر بار از آن ترفند سوگند بر ایرانم ،...
به ره آزادی این دم به من و توست کنیم تا یادی از هر که به پا شد به ره آزادی هر گوشه اسیر و غرق خون افرادی یا زیر شکنجه بشنوی فریادی هم...
احمد نعیم آبادی برپا شدند هم آوا مردمانی بیشمار همراه شد از روح و جان خویش نعیم آبادی افسوس که سینه اش شکافت دژخیمی نابکار صدها درود بر...
ای مادر نمونه ای مادر عزیزم ، ای مادر نمونه در بازوان مهرت کردی مرا دردونه بوسم تو را سراپا ، بوسم تو را ز گونه تا هر که بی خبر بود از...
کبودوند امروز دوباره غم هوا را آکند رنجور و بیمار کبودوند در بند یک پا لب گور و معترض هست ز جان تنها شود از دیدن فرزند خرسند فرزند چو...
گمنام و در بند یاد آوریم ز یاران ، افتاده دست مزدور در این شب سیاهی ، گردیم چو هاله ای نور همواره قهرمانند ، آزادگان غیور در سینه ها...
۱۸ تیر ------------ مردان و زنان هر چه جوان است و یا پیر دل ها همه بشکسته و مردم شده دلگیر هر کس شب و روز در پی نان است که شود سیر تا کی...