Amir Laki (AHLI)

از من مپرس چه بوده , جرم نبیل زاده از من مپرس چه کرده , در بند اگر فتاده افتاده گر به زندان , کی بوده مست باده در راه باور خود , جان را...

جز مهر آدمیت جرمش چه بود ورزنده در چهره ویرانی ، با جان و دل سازنده افتاده گرچه در بند ، کی بوده او بازنده یادش همیشه برجاست در این ره...

نسیم نسیمی تازه آید سوی زندان کجا هستم ولی شادان و خندان چو هستند ای بسی در بند شیطان زنان شیردل ، آزاده مردان خبر آرد ز بس دلهای ویران ز...

خسروی دارمت من قصه ای شرم است اگر آن نشنوی پای چوب دار لب مرگ است کنون چون خسروی بس شکنجه دیده در زندان و این دم جان او میرود ای هموطن گر...

ژیلا بنی یعقوب از نسل دلیران و امید فردا آزاده و شیرزن و برپا ژیلا فرزند شمال کشور و پر غوغا موجیست که هدیه شد به ما از دریا در حرفه...

شیوا با یاد شیوا امروز از دیدگان میباری اما به پا شو ای دوست ، در جای اشک و زاری شیوا نظر آهاری، شیوا نظر آهاری از بند تا در آید ، باید...

بر هر چه که باور تو هست از میهن بر کیش و آیین و یا بر پرچم با آنچه ز دست ما برآید امروز یاری بدهیم کنون همه بر مریم اهلی مریم النگی،...

محسن دکمه چی آنکه امروز به جانش شده ای بس آزار محسن دکمه چی از تهران است، از بازار جرم او نیست خیانت ، که نبودست دیندار گشته اما چو به...

برخی شده آواره و یا در تبعید برخی شده دلمرده و ای بس نومید آزادگی است که بر همه جان بخشید آزاده به خاطر آور این دم فرشید اهلی فرشید فتحی...

قدرت لبخند پر هست ز توانایی و قدرت چو در عالم نادیدده نباید که گرفت قدرت لبخند در پوست نگنجد ، چو خوش از لحظه دیدار آن لحظه که دلداده رسد...

تو فرزندم کجا هستی تو فرزندم کجا هستی ، چو من خیره به در هستم اگر در دست جلادی ، پر از خون جگر هستم شکستم من ولی از خشم ، کنون من شعله ور...

مجید توکلی -------- بس و بسیارند شجاعان در دیار چون مجید، آزادگانی جان نثار رهبران بنشسته گاهی در کنار وین شجاعان گشته گرم کارزار مردمان...

سهراب بی خبر در ظلمت و در عهد تاریکی و عهد بی حساب بس عزیزان هر طرف، زندان و دیگر سو ، پی سهراب بود ماه خرداد او به پا شد همره با میهنش...

کی انوش کی ' بزرگ است و ' انوش ' بی مرگ ، همچون یک سروش یاد آریم از کیانوش ، آن بزرگ ماندگار ، آن کی انوش تیر دژخیم شد رها ، دژخیم ولی...

امیر جوادی فر کی بود روا امیر گردد پرپر گردید جوادی فر چون یک گوهر بسیار زدند و گرچه آمد یاور افسوس ربوده شد ولی از بستر چشمان عزیزان...

حبیب گلپری پور به امید نجات و هاله ای نور به یاد آریم حبیب گلپری پور در این عهد سکوت و حیله و زور به جا ننشست که خود را کرده معذور و جرمش...

کی تو میفهمی بهای جان پاک مردمان خون مردم گر به روی سفره ات مجانی است میکشند آزادگان را، بند و زندان است و دار گر تو خاموشی کنون از روی...

افشین اسانلو این بوده پیامی که بجا هست ز اسانلو من کارگر هستم و نه نادان و نه هالو با کارگران گشته چو حق جو و سخنگو ظالم شده از وحشت او...

عالی پیام در دیار ما چرا آزادی و شعر است حرام هر ستمگر از خدا دارد ولی شعر و پیام هر چه دزد است گر شود رهبر و یا گردد امام خون هر آزاده...

بهنود چهارشنبه سوری آمد ، روز قیام موعود همچون دگر دلیران ، بیرون ز خانه بهنود از هر طرف هم میهن ، فریاد میهن بشنود برپا شدند و همگام ،...