Amir Laki (AHLI)

هر کس ز حسین و ز لب تشنه شنیدست شرم است که لب تشنه در این خانه ندیدست اینجا چه سخن از ستم شمر و یزیدست از دولت و دین تشنگی بر ما چو...

گر هست خاک فرصت ، همواره زن شکوفاست روییده چون نهالی ، همواره ریشه برجاست هر گوشه ای ز دنیا ، این ریشه ها هویداست این ریشه ها چه زیباست ،...

کی کسی در خواب این رنج و تباهی دیده بود شرم بر هر کس که فریاد وطن نشنیده بود خاک پاک میهنم کی اینچنین خشکیده بود شرم بر هر کس که گل‌های...

با بی توجهی مسوولان مرداب انزلی هم , از زیباترین های دنیا, به نابودی محکوم شده. --- شرم باد در انزلی زیباترین مرداب مرد زندگی خشکید و در...

هر چه دیدیم و شنیدیم ما ز گنبد کبود گر که از جان و خرد نیست بیگمان بیهوده بود گر که نادان چرخ هستی را ز دست ما ربود سرعت و تکنولوژی در...

فیلم جدید , در جستجوی تپه نریده.... --- نوبت به قهرمانان ، در خائنین رسیده تا تپه ای بیابند ، رویش کسی نریده این تپه را دریغا ، هرگز کسی...

از دو جا شد راز هستی بر من و تو آشکار هرچه شیرین بود به کام ما و یا گر ناگوار گر نیاموزی به شیرینی تو از آموزگار بیگمان با تلخی آموزی تو...

شام آخر اصلاح طلبان --- خوردند و ربودند و به جانها شده داور در مکتب اصلاحگری گردیده دلاور گرد آمده اصلاح طلبان در شب آخر مردم چو نکردند...

گرچه عمری به روشنفکری میگذرد که بدانیم آفریدگار کیست یا نیست, روی دیگر سکه اینست که میخواهند ما چنین باشیم و دنیا هم چنین باقی بماند....

بیشتر از هر چه شاید پا گذاریم بر زمین پا گذاریم روی جانها در ره قدرت و کین گرچه با نام خدا و آسمان و هر چه دین پا گذاریم بیشتر بر آدمیت...

شرم بر آیین و مکتبی که این پلیدی را روا میداند , و شرم بر آنها که خاموشند --- کشتن زنها به نام دین و حق ناموس نیست جز جنایتها , خرافات و...

گر که بشقاب پرنده دیده ای در آسمون آب دریا بوده شاید آسمان نیلگون گر نگه کردی به تصویرت دوباره واژگون بیگمان بینی تو ماشینی که گردید...

گرچه کتاب میتواند دریچه ای باشد به دنیای اندیشه , برماست تا حقایق هر کتاب را بجوییم و بیابیم --- این کتاب آسمانی که از آسمان نبود از...

من ندانستم که زنها از چه شوهر میکنند گرچه مردان زن بگیرند فکر دلبر میکنند جان شیرین را بسی گویی که پرپر میکنند بگذرد عمری ولی کی یاد همسر...

ما رهبران دیندار صاحب شدیم به باور بر جان و مال مردم ، ما حاکمیم و داور در حقکشی و دزدی ، ما بوده ایم برابر هرگز اگرچه اینجا بر کس نگشته...

این دین و دولت نامردمی و شیطانی, از عشق , انسانیت , وژدان و خانواده چه میتواند بداند و دردا که از ماست که برماست --- از ماست که برماست...

نوید را بیشرمانه کشتند , پدر و برادرش را بر سر مزارش بازداشت کردند, خانواده را آزار دادند, و مزارش را ویران کردند , الهام , خواهرش...

برگریزان چون گذشت پایان آذر هم رسید ما شمردیم تک به تک تا روز آخر هم رسید شد زمستان گرچه با آن اوج تاریکی رسید وز پی اش خورشید گرما بخش و...

دیماه هم از راه رسید... بهاران میهن را با هم بسازیم --- گر شنیدی یک نوای مهر , با , نی آمده مهربانی هست و پاکی همره دی آمده این هوای مهر...

در عجب هستم از این دین در نمازش هست قضا گرچه نیست بر سفره های مردمان آب و غذا زندگی بر دزد و جانی هست حلال و هست سزا سهم هر آزاده و دانا...