دالی موشه
دالی موشه ، دالی موشه , چه خوش این بازی ما چه خوش هستیم, رسید نوبت اخاذی ما اهل یک مکتب و هم ریشه و گر گشته جدا همه بازی و فریب است لج و...
Amir Laki (AHLI)
دالی موشه ، دالی موشه , چه خوش این بازی ما چه خوش هستیم, رسید نوبت اخاذی ما اهل یک مکتب و هم ریشه و گر گشته جدا همه بازی و فریب است لج و...
همصدا هم دست و پا باشیم و هم پشت شویم دست و پای میهن خود را چو انگشت شویم گشته چون یک پیکر انسانی از آزادگان بر ستمها و ستمگر همچو یک مشت...
جای آنکه تک به تک نازک چو انگشت شویم به که با هم متحد مانند یک مشت شویم جای هر بی دست و پایی، بیصدایی و شکاف بار دیگر همصدا گردیده هم پشت...
اندیشه ما برابری هست هر جا یکسان به همه کودک و مرد و زنها چشمان چو گشایی تو ببینی روزی این هدیه آسمانی است بی همتا اهلی
این دم رسیده ظلم بر , مرضیه وفامهر ظلمت نبود همیشه ، بر دیگران و بر غیر نوبت رسد به ما هم ، روزی دگر در این سیر گر همصدا نباشیم , بر ما...
بر سینه غم نشسته ، شادی نمانده بر چهر ظلمت نبود همیشه ، بر دیگران و بر غیر نوبت رسد به ما هم ، روزی دگر در این سیر برماست تا بگردیم ، در...
گر هست خاک فرصت ، همواره زن شکوفاست روییده چون نهالی ، همواره ریشه برجاست هر گوشه ای ز دنیا ، این ریشه ها هویداست این ریشه ها چه زیباست ،...
درمان یا درد! درد ما گاهی ز خائن هست و گاهی از غریبان درد ما از جهل و نادانی و یا از خود فریبان درد ما گاهی نهان در ریشه ها و باور ماست...
گول ظالم را نخوردم این زمان غفلت نکردم در نمایشنامه ننگ و فریب شرکت نکردم پر شد از صندوق خالی، رای من در سینه ماند یاد آن آزادگان در دل ز...
هست لبخندی به لبهایش که آرد انزجار خنجری هست چون به پشت مادران داغدار گر زمانی بوده تردیدی که دارد اعتبار این زمان این چهره ننگین به ما...
گر ماه به دست چپ و خورشید به راست من باز ره خود بروم گرچه خطاست وان روز که آزاده در این خطه به پاست باز هم هستم چون سخنم باد هواست اهلی
در کشور هند گاو مقدس گر هست انسانیت است که آید از آن در دست در کشور ما مقدسان گاو هستند اینست که به روی آدمیت در بست اهلی
اسکار ایکاش در این عالم ما اینهمه بیکار نبود وین ثروت عالم همه در جیب ستمکار نبود این نمایش هستی پر از راز نهان است زنهار هر کس که برنده...
انتخابات است نمایشنامه ای از عهد دور آنکه شرکت میکند، نادان و لال و کر و کور گر که بنیاد ستم را آبیاری میکنیم آرزوی انقلاب را میبریم با...
آتش زده ای اگر تو بر خرمن من بر ریشه و اندیشه و یا بر تن من از نیکدلی سخن مگو یا از مهر آخر تو بگو چه هستی جز دشمن من اهلی
گر به سوراخ مقوا خیره ماندی این زمان خوب میدانی چه تو خالیست و عاجز از بیان روی برگردان نگاهی کن به سوی مردمان کی رسد سودی ز سوراخی که هر...
یک طرف لرزد زمین از اتحاد رهروان یک طرف آزادگیست چون بالهایی پر توان در نبردم چون به دریا و زمین و آسمان ناوگانی از خرد تابد به راهم هر...
چو شکستی دل کس را ز چه خود ناله کنی ناله از بخت بد و ناله ز هر چاله کنی هر کجا دیده تو خود را و ندیدی دگران تو سزاوار شوی ، ناله چو...
پرپر شوند گلهایمان در هر طرف دزدیده مرواریدمان را با صدف گر ما نشستیم بیخبر یا بی هدف در دیده دشمن چه باشیم جز علف اهلی خبرگزاری هرانا –...
چه میشود آدمی را در این دیار و سرزمین هر دم دریده جانی و نوبت رسیده به آرمین برجا و بیخبر ، یا بیصدا ، کی رها شویم ؟ شرم نیست این گرگ بی...