معجزه در جهل شما
با من تو مگو سنگ بزرگ بر نزدن هست نشان دارم چو کلیدی که گشاید همه درهای جهان از من تو مپرس معجزه ام چیست که تا کرده عیان این معجزه در جهل...
Amir Laki (AHLI)
با من تو مگو سنگ بزرگ بر نزدن هست نشان دارم چو کلیدی که گشاید همه درهای جهان از من تو مپرس معجزه ام چیست که تا کرده عیان این معجزه در جهل...
در عمق سیاهی مانده ایم برده سحر پر گشته ز نفرت و ز غمها بر چهر برماست سیاهی رفته از سقف سپهر برگرد دوباره پیش ما ایران مهر اهلی
۲۶ ژوئن روز جهانی حمایت از قربانیان شکنجه در این تصویر مرگ و خون و فریاد نماند مو بر قلم موهای نقاش در اینجا خون مردم شربتی هست به جام...
چرا ما منتظر مانیم ، خدا از آسمان آید که چرخ زندگانی را ، دمی دیگر بچرخاند بدست خود کنون گیریم ، مسیر سرنوشت خویش که زین پس کس به هر سازی...
رضا برادران در اصفهان در غوغا ، کشتند برداران را با گاز اشک آور چون، کشتند رضا کی حاشا همچون رضا شجاعان ، در میهنم بسیارند یاد آوریم...
هر قطره که میبارد ، هر گوشه و در هر جا شاید که شود موجی ، شاید که شود دریا آزادی انسانها ، کی بوده فقط رویا گر من و تو برپاییم ، آزاده و...
به قدرت آمدند با دام دین و نام دجال گرفتند قلب آزادی و استقلال به چنگال به نام یاوری بر مردم بی چیز و اطفال نمودند جیب و کیسه پر ز بیت...
متن عقد ایران باستان : داماد : به نام نامی یزدان تو را من برگزیدم از میان این همه خوبان ، برای زیستن با تو میان این گواهان ، بر لب آرم...
من بیخبر یا با خبر ، افتاده ام در دست شر دانش نکرد بر من اثر ، من جان چو نادان میدهم چون داده مغزم شستشو ، دین است همیشه پیش رو بی پرسش و...
تصویر گویا از عصمت الدوله دختر ناصرالدین شاه هست ، شاید شب عروسی که اشک به دیده پدر روان شد! هر طرف خاک وطن در جیب ولگردی شده سهم مردم...
گر تو داری انتقادی پر ز مهر و پر ز شور نیک آید دیگران را هر که باشد در حضور زور و تهدید چون سلاحت شد و از آن پر غرور ناگهان حاکم شوی،...
روح و تن در این سیاهی من به کس نفروختم همچنان بنشسته و چشم امیدم دوختم سوختم این دم که تا شاید بیاد آرد وطن تا بپرسیم تک به تک این دم چرا...
ز هر سو میرود آزاده در گور و امروز نوبت منصور رادپور به زیر تیغ و بند حاکم زور سرآخر شد رها از هر چه مزدور اهلی بنا به گزارشات رسیده به...
صد درود بر آنکه در آزادگی جان بر کف است کی نصیبش گرچه از مهمانی و ساز و دف است خوش ز همراهی همدرد است و با آزادگان صد عجب راهی به زندان...
شده این سینه پر از دلهره خشکیده لبم تو بخر این گل سرخم و بده نان شبم گرچه بینم ز نگاهت همه نفرت همه خشم تو بگیر این گل و لبخند بزن نان...
گر که داریم باوری ثابت و بی چون و چرا خوب و بد را کی توانیم ما کنیم از هم جدا در پی راه رهایی باورت هست چون عصا باور ما گر شود زنجیر پا...
رهبران گرم سیاست بازی اند در این جهان مردمان بازیچه ای گردیده اما هر زمان لحظه ای شادان که ما هم سنگر هستیم این میان گرم بازی کی رسد حق...
غرق است به حیله هایش ، از یاد برده راهش پر شد ز رنگ و تزویر، این لحظه در نگاهش باور نکن کلامش ، یا اشک دیده هایش کی هست امید اصلاح ، از...
آنچه آید بر زبان کس گهی با آب و تاب از گذشته ریشه دارد گشته این دم بازتاب آنکه شد حامی ستمگر را در این فقر و ستم بوی گندش در هوا هست گرچه...
امان از شوهرهای بی احساس.... کاش میمردم که تا یک لحظه او یادم شود کاش دردم دیده و آگه ز فریادم شود یا اگر هست از خدا یک آرزویم را جواب...