سارینا
دلم خون شد ز درد مرگ سارینا و چون برجا و خاموشیم و نابینا چه دردآور که مادر جان سپرد در سوگ و با هم گشته در خاک وطن مانا اهلی...
Amir Laki (AHLI)
دلم خون شد ز درد مرگ سارینا و چون برجا و خاموشیم و نابینا چه دردآور که مادر جان سپرد در سوگ و با هم گشته در خاک وطن مانا اهلی...
آنچه میگویند که از قزوین و نامش سنگ پاست این در ایران رهبری جانی و دزد و بی حیاست هر دورویی هر دروغ و هر جنایت هر فریب این ز دین و دولت...
گرچه خونین شد سرم در راه آزادی چه باک در ره آزادی پرپر گشته بس جانهای پاک نوبت ما شد کنون روز رهایی دور نیست میکنیم این جانیان را تک به...
توپ تانک فشفشه ، رهبرتان کج نشه نیش چو زد بر همه ، له بشود چون پشه با همه از شرق و غرب ، بوده چو یک فاحشه موسم رفتن چو شد ، جا که نبود...
این دشمن ستمگر ، هرگز مکن فراموش کشتند و کرده انکار ، دین گشته همچو سرپوش پنهان اگر بسی در ، سوراخ خود چنان موش آزاده چون بپا هست ، باید...
کاش اگر خدایی بود بجای پیامبران اینترنت مجانی میفرستاد از نوح ، مسیح و عیسا ، پیغمبر حجازی هرگز نبود کسی چون ، پیغمبر مجازی چون کرده مردم...
با نام آسمانها ، بس وعده ها میدادی در جای آن آوردی ، هر نکبت و بیدادی بشنو کنون ز میهن ، از هر طرف فریادی ما حق خود میخواهیم ، زن،...
ز ترس چاله افتادیم به چاه و چنگ ملا شدیم با نام الله پیش هر ناکس چو دولا چو دیدیم از ستمگر کیش نفرت را در ایران نخواهیم دین و دولت را نه...
بر تو شرم است گر که بینی و براهت میروی کشته شد در روز روشن چون در ایران موسوی میشود جنبش ز خون پاک محسن ها قوی راه آزادی بجا هست تا...
دلم بشکست که ایران گشته ویران بنام یک خدا و دین و ایمان بپاگردیم شجاعان همچو عرفان برای حق و آزادی و ایران اهلی -- عرفان نظربیگی...
کشتند اگرچه گیله مردی برپا در قلب وطن همیشه باشد مانا جان داد ز رشت به میهن خود پویا هر سوی وطن کسی بپاست با مهسا اهلی -- جانباخته راه...
تیر ناحقی اگر کشت مرغکی را ناروا پر کشند صد مرغ دیگر جای آن مرغ در هوا پر کشیم ما سوی آزادی ز جان تا انتها کی بدرد ما شود اصلاح ناحقی دوا...
ز هر کجای این دیار ، کرد و بلوچ، لر ، آذری کوچ نشین و ترکمن ، گیلک و فارس یا طبری به پا شویم و متحد ، ز سینه گر شعله وری تظاهرات و اتحاد...
ز یک دست گر صدایی نیست , و گر تنها و نالانی بیا تا دست هم گیریم , که با هم کرده طغیانی در این دوران بحرانی , بیا نو کرده پیمانی که میهن...
خارج از ایران نپرسند گر ز کشتار و جنون بوی نفت هست گر نکردند حس در ایران بوی خون گشته برپا بر ستمکاران نمانیم تا زبون سرنوشت خود بدست خود...
دلم خون شد ز بام زندگی افتاد غزاله بپا خیزیم چه جای گفتگو هست یا مقاله دریغا چونکه افتادیم به چاه از ترس چاله اسیر چنگ ناپاکان شد هستی...
تا بجاییم در خموشی ، هیچکس آسوده نیست در سکوت ما ستم را چونکه یک محدوده نیست آنچه بر آید ز یک دست ، بخشی از دستان ماست گر بپاخیزیم ز...
گرچه دشمن هر چه بود از ما ربود گرچه در خاک وطن آسان غنود گرچه هر آیین نیکو را زدود نسل مزدوران بیفتد دیر و زود اهلی...
با نام آسمانها ، بس وعده ها که دادی در جای آن آوردی ، هر نکبت و بیدادی بشنو کنون ز میهن ، از هر طرف فریادی ما حق خود میخواهیم ، زن،...
منتطر بودیم که شاید چاره ی مشکل رسید منتظر بودیم که شاید ملتی همدل رسید منتظر بودیم که شاید رهبری عادل رسید صد عجب اما امام خشت و آب و گل...