تو ای انسان کجایی ؟
تو ای انسان کجایی ؟ تو را پرسم کجا رفتی تو ای انسان کجایی اگر آزاده ای با آدمیت آشنایی اگر در جستجوی مهر و پاکی در هوایی اگر بی دین و...
Amir Laki (AHLI)
تو ای انسان کجایی ؟ تو را پرسم کجا رفتی تو ای انسان کجایی اگر آزاده ای با آدمیت آشنایی اگر در جستجوی مهر و پاکی در هوایی اگر بی دین و...
امان از شوهرهای بی احساس.... کاش میمردم که تا یک لحظه او یادم شود کاش دردم دیده و آگه ز فریادم شود یا اگر هست از خدا یک آرزویم را جواب...
سپهر بر آسمان عاشقان من خیره ماندم پر ز مهر در گوش من تنها تویی , ای همصدای سپهر هر یک رویم چون راه خود، غافل از این هذیان سیر درمانده ام...
شعر من شعر من از آسمان نیست یا ز خورشید و ز ماه شعر من فریاد آزادیست در این عهد سیاه شعر من از درد انسان هاست بر روی زمین از خدایان نیست...
مادری تو , مهر در دل، خنده بر لب، پر صفا سوی من آیی تو هر دم ، با صدایی آشنا دست در دست هر کجا آیی تو با من پا به پا در زمان سختی و غم...
زنان سرزمینم..... منم مردی که این دم شرم دارم بر جبینم پیامی دارم این دم بر زنان سرزمینم ببخش من را که با خاموشی و نادانی خویش شدم ماری...
در شگفتم گه من از نیروی مهر مادری در جهان مانند آن کی بوده هرگز یاوری زن قوی گر دختراست یا خوهری یا همسری بنگرم نیروی مادر گرچه با...
بر جا مانده ------------ هست گاهی بیشمار از رنجها و این و آن گر گذر کردی ز اعماق و درون این مکان چون نمیخواهد که بیند ، زندگی گردد نهان...
مادران در عزا گرچه بسیار است سوز جانگداز و نغمه ها نیست بالاتر ز درد مادران در عزا نیست عشقی همچو عشق مادران و بچه ها عشق مادر گشته نوری...
تو بشنو پند دانا را اگر آن ترک شیرازی ، بدست آرد دل ما را ندارم من که تا بخشم ، به جز این قلب رسوا را نیازی نیست ببخشم من ، سمرقند و...
ای خدای مردمان خوب و بد پس چرا خوبان اسیرند تا ابد نیش ظالم چون اسیران میگزد کی تو باشی ایزد جان و خرد اهلی
از ایرانم ----------------- نمیدانم ، نمیدانم، بر این ظلمت چو بر پایم کجا خواهم، کجا راهم، بپا , برجا , کجا جایم گهی صیاد دریایم ، و باد...
نیرنگ ای آنکه زدی به دوستی رنگ ای آنکه نبوده صاف و یکرنگ با ظاهر پاک و دلنوازت آورده دل کسان تو در چنگ گفتی تو ز درد و رنج و آهت با حیله...
درخت دوستی هر زمان در جستجوی دوستانی پاک و ناب در ره خود میبریم بس رنجها و بس عذاب صبر میخواهد ، نباید دوستیها را شتاب نیست راه و نسخه ای...
ما کودکان عالم ، تا کی به بند بمانیم تا کی ز درد و محنت آواز غم بخوانیم گویند که بوده حکمت در پشت راز خلقت ما گرچه آن نفهمیم، ما گرچه آن...
در نوشتن یا که در احساس شاعر زور نیست هیچکس در خواندن و احساس آن مجبور نیست آنکه دارد فهم و احساس ، دیده آن را کور نیست گر ندارد، هر چه...
تخم مرغ من نمیدانم که اول مرغ بود یا تخم مرغ دانم اما پول مرغ و تخم مرغ ها را که برد کودکی دیدم به راه خود که از خون میگریست قلب من از...
بوی نان در ره آزادی میهن کجایید گشنگان چونکه پر شد در هوای میهنم از بوی نان نان آزادی اگر آزادگان را شد گران در پی نان بس و بسیارند که...
نهال زندگانی عاشقیم بر زندگی و میرویم سوی کمال زندگانی میشکوفد اندک اندک چون نهال در پی مهریم و زیبایی و نیکی و جمال زندگانی را بجوییم پر...
دختر ایرانی منم ، من دختر ایران زمینم جوان و خنده رو، بس دلنشینم قشنگم، خوشکلم ، من نازنینم برای میهنم ، من بهترینم ندایی گشته فریاد و...