در جهنم در بهشت
در جهنم هر که رفت گفتند بدن برشته شد در بهشت گفتند نصیب جان و تن فرشته شد زندگانی شد جهنم ، شد بهشت هم یک سراب چشم ما بر دین و باور پنبه...
Amir Laki (AHLI)
در جهنم هر که رفت گفتند بدن برشته شد در بهشت گفتند نصیب جان و تن فرشته شد زندگانی شد جهنم ، شد بهشت هم یک سراب چشم ما بر دین و باور پنبه...
از سیاست بازی بیگانگان شرق و غرب یا به نام شاخه های دین و رسم جاهلی پاره پاره کرده هر کودک و هر پیر و جوا ن هر طرف رخت عزا آورده بر هر...
دو خواهر پاکستانی ، نور بسرا ، نور شزا (و مادر شان) ، به جرم رقصیدن درباران و به نام اعاده ناموس کشته شدند . اندیشه و فکر مردمان چون...
---------- پارسی زبان های هیمالیا! ----------- از فراز ابرها ، در کنار قله ها میرسد بر گوش ما ، یک صدای آشنا شاید آرد یاد ما ، رنگ و بوی...
سفره خالی مانده اینجا پر شد اما از تباهی ساحل ما گرچه پر شد صد عجب از سفره ماهی گر خداوند میکند از آسمان بر ما نگاهی پس چرا نوری نمیتابد...
دوخته در غربتم اما همه اندیشه پرواز چشمان امیدم چو به در دوخته ام از چاه برون آمده در چاله شدم آزرده دل و خسته و دل سوخته ام جانم شده پر...
یار خوش است امروز اگر به نام دلدار خوش است امشب چو سخن به یاد یک یار خوش است این روز مرا یار ، نژاد بشر است انسانیت، آزادگی، اینبار خوش...
نازنین شیرین و نسرین بار دیگر زندگانی ، گشته زیبا گشته شیرین پر زدند از بند چرکین ، نازنین شیرین و نسرین خسته از عمق تباهی ، خسته از آن...
ای هم وطن میدانی از آنچه کرد ایرانی شرم است که شد نصیبش بیماری و ویرانی اهلی آيا ميدانيد ايرانيان در انگليس ثروتمندترين قشر جامعه هستند...
ز عشق دین و میهن دم زد اما چو ننگی در جهان مسلمان شد سراسر آیه ها و سوره هایش بلای جان و روح عابدان شد ز دین و مذهب و آیات قرآن چو زنجیری...
سالها در خدمت دستان ناپاک جان فدا بوده ام من گرچه این دم راه خود کردم جدا این معمای شما هست گر که میپرسید چرا بهر خود کردم و یا میهن و یا...
سالگرد کشته شدن ارنستو چه گِوارا زادهٔ ۱۴ جون ۱۹۲۸ – درگذشتهٔ ۹ اکتبر ۱۹۶۷ . پزشک، چریک، سیاستمدار، نظریهپرداز جنگی و انقلابی، زادهٔ...
--- چون میخواهم بروم مدرسه، ... گلوله جوابم هست ---- به پا شد کودکی از جان خود گر چون ملاله بنوشیم جام آزادی شویم ما هم پیاله و گر در...
من پی آزادگی هستم نه هر امیال نو حسرتم پروازی از آزادی است بر بال نو از جدایی ها جدا گردیم چو با غربال نو یک صدا گردیم و جوییم راه حق در...
ای مردم آزاده که بس شعله ورید بنشسته به جا چه سود گر بی خبرید اینست پیام مان در این سال جدید در محفل آزادگی همراه شوید اهلی
باسن گاو روزگاری یک سیاست پیشه و اهل بیان میگذشت از مرکز یک دهکده با همرهان چشمش افتاد بر صفی از مردم پیر و جوان مردمان در سوی یک گاو...
دست و پای من چه شد در میان درد و رنج ، مانده ام من بی خدا لحظه ای با من بگو ، پس خدای من چه شد گفته بودی تا کنم ، من به درگاهت دعا گشتم...
آلوده بود هر چه با ما از خدای آسمان فرموده بود کی به جز اندیشه های فاسد و آلوده بود صحبت آزادی و حق و عدالت کرد و رفت گرچه آزادی مردم...
روز شادی آمده تا ما بپوشیم رختمان در کنار هم شویم شاد تا شکوفد بختمان گرچه گاهی هم شکوفایی نباشد سهم ما کار و رنج و یاس و سختی میکند...
دلداده به اندیشه و اهل سخن هستم شد لحظه شادی و جدا از بدن هستم در این ره آزادگی ، مهر است چو پناهم دلداده به مهر، عاشق عاشق شدن هستم با...