Amir Laki (AHLI)

کاش بود ورزش در عالم از سیاستها جدا کاش میشد تا المپیک مانده شاد و بی ریا گرد هم آیند در اینجا مردمان چون همصدا کاش میشد درد انسانها کنند...

المپیک عاقبت آن روز موعود آمد و پایان گرفته انتظار بار دیگر آمد آن وقت المپیک مردم هستند بیقرار یک به یک از هر کجای این جهان در جستجوی...

از قم تا تیم باکتو رفتیم سفر چو آهو ، پر شور و پر هیاهو هر سوی این جهان ما از قم و تا تیمباکتو سرمایه وطن را ، آسان چو کرده پارو ما هر...

تاریکی در افزایش است تا به نام یک خدا از حیله گر فرمایش است سهم ما القاعده , ملا و راه داعش است قدرت ظالم خدا هست, ترس و نادانی ماست سقف...

در روز زن به یاد آر هر جا که بر زنان هست , ظلم و ستم و آزار انسان پاک و هشیار , در روز زن به یاد آر راه رهایی زن , از حیله ستمکار کی بوده...

معلول نبودیم ایکاش شویم علت این زندگی خویش چون انگل و درمانده و معلول نبودیم ما زنده و این زندگی است قابل دنیا در دیده کس گرچه که مقبول...

خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ، خواهی نشوی رسوا درمانده و در غوغا ، خواهی نشوی تنها گر ظلم و ستمها را، کردی تو دمی حاشا همراه ستمکاران ،...

غمخانه من چه خوش راهی شدم در محفل مردانه ای رفته بودم پر ز سودا چون به فحشا خانه ای بیخبر از درد مردم خوش از آن پرواز خویش همچو مرغی دل...

در جهان ما نبردی ماندگار است تا ابد جنگ نادان با خردمند جنگ جهل است با خرد نوبت ما در نبرد خوب و بد روزی رسد تا بیابیم جای خود را در کنار...

در عجب از آن مباش گر این زمان خوابیده ایم چونکه خود را بی تعهد هر کجا نامیده ایم گر که بینی از حماقت هم به خود بالیده ایم ریشه خود را چو...

.....براستی در پشت پرده چه کسی از این جنایتها سود میبرد.... قلب انسانها شکافت در جهان یک مسیحی، یک یهودی از مسلمان فیلم ساخت حاصل آن...

حلقه های آدمیت حلقه های آدمیت از فراسوی جهان گرد هم آیند و گردند بار دیگر همزبان شعله مهر و محبت از میان مردمان مشعل انسانیت را جان ببخشد...

دشمن نسل بشر چیست به جز جهل بشر چه عجب گر که به جا مانده از آن عصر حجر ز خرافات و ز هر باور بیرنگ و ثمر چه گذشت بر سر مردم و چه بس مانده...

حق من هست یا شما؟ گر تجاوز شد به جانم کس نکرد یاری مرا گر شدم من یار خود از من مپرسید پس چرا گر که باقی مانده فرزندش درون من به جا حق من...

برهنگی گر مرا بینی برهنه ، نیست از دلدادگی چونکه دلداری ندارم من به جز آزادگی گر مرا بینی برهنه ، نیست از دلمردگی زندگی خواهم و جویم با...

و به یاد قربانیان بیخبر از جهل و سیاست ... فریب ای بسا افسانه ها هست از خیانت یا فریب از سرآغاز آدم و حوا و شیطان بود و سیب وز پی آن...

با سلاح عقل و هوش این دم به یاری بشر باید شتافت جز سیاهی ها و نفرت جنگ و غارت گر کسی اینجا نیافت باید همره شد و از انسانیتها بار دیگر...

در غریبی ، بی پناهی در سکوتی پر ز غم مانده تنها، همچنان چشمش به راه است شیردم همچنان برپا و میجنگد برای حق خود گشته همراهش و یاد آریم از...

از این محفل دلم گیرد و بیزار یکی خواب است یکی بیکار و بی عار و نیکی هم نبود وقتی که بیدار به گفتارش، به کردارش و پندار اهلی

کدامین راه اجداد کدامین مکتب و مذهب ، کدامین راه اجداد روا داند چنین ظلمت و از آن گشته دلشاد و من لرزان لرزانم از این ظلمت و بیداد و صد...