ایران من ، ایران تو
ایران من ، ایران تو من عاشقم بر خاک تو ، هر گوشه، هر استان تو خواهم که یکسان و رها ، ایران من ، ایران تو از آن خراسان بزرگ ، سیستان...
Amir Laki (AHLI)
ایران من ، ایران تو من عاشقم بر خاک تو ، هر گوشه، هر استان تو خواهم که یکسان و رها ، ایران من ، ایران تو از آن خراسان بزرگ ، سیستان...
آزادی نبود در پی کولاک بهمن , فصلی از شادی نبود در بهار میهن ما هرگز آزادی نبود روبرو با تیر ظلمت جنبش آزادگان در جدایی های ما همواره...
مهرگان از ره رسید بار دیگر مهرگان از ره رسید یاد یار مهربان از ره رسید ماه مهر است ، ماه عدل و ماه داد دادگر بر شاکیان از ره رسید بوی عطر...
رئیس علی دلواری بر دشمن و بیگانه ، بر ریشه بیماری از سینه تنگستان ، بر پا شده دلواری بنشسته بجا گر بس ، با خفت و بی عاری جان بر کف و بی...
نوروز روزیست بزرگ و بس خجسته امروز از من به تو شادباش که آمد نوروز این سال بزرگ ، مهر میهن آموز پیروز و رها ز بند و باشیم فیروز بر پا...
ای آسمان حسرت ، ای بازوان وحدت بشنو تو ناله هایم ، فریاد درد و آهم از من مپرس که عیدی ، در سال نو چه خواهم این دم که شد بهاران ، تنها تو...
بلوچ مردمانی جنگجو و مردمانی سخت کوش من بلوچم ، من بلوچم ، من بلوچ گه شدم آواره در دنیا گهی خانه بدوش گه ز توفان گه به نخلستان و با گله...
سیستان سیستان یا زابلستان ، یا سکستان ،هر چه هست در دل تاریخ , و مردم عاشق خاکش چه مست مردمی با استقامت ، مردمانی چیره دست در هنرمندی و...
سیستان و بلوچستان پهناور و پر امکان ، بر چشم رسد آسان استان بزرگ ما ، این خطه خوشنامان بسیار دلیرانند ، زاییده در این استان در شرق جنوبی...
یزد در مرکز ایران و پر است از رویا استان کهن ، یزد، ندارد همتا یزد، بافق، طبس و اردکان از شهرها تفت است و بهاباد میان گلها گرم است و خشک...
روز دماوند آورده به یاد سنت دیرینه دماوند بر میهنم از گنبد خود مهر پراکند آورده به یاد قدرت یک ملت همگام آورده به یاد , جان و خرد را چه...
این دم که رسیده سال نو در ایران آزاده به خاطر آورد از یاران در بند و به خاک و خون بسی گر هستند مهر است که بارد از آن همچون باران اهلی
پس از پیام آسمانی غیر منتظره ، سران و دست اندر کاران رژیم جنایت به گناهان خود اعتراف کرده و از خواب غفلت بیدار شده اند .... دروغ سیزده چو...
که سال بد شد سپری به پا شویم و متحد ، که سال بد شد سپری که از سیاهی در دیار , نمانده دیگر اثری ز بستر سکوت خود ، ز لختی و بی ثمری به پا...
روز نو آمد که تا برپا و بی پروا به پیش سرنوشت ما و میهن بار دیگر دست خویش حق رسد یکسان به مردم تا رها از هر چه نیش مردم آزاد ، میهن آباد...
تبریز سخن چون آید از ایران زمین ، این ملک زرخیز چه شهری بوده در آزادگی ها به ز تبریز و در تاریک شب های پلیدی و غم انگیز همیشه سوی آزادی...
کشتن دیگر اندیشمندان , هرگز نشانی از توانایی یک اندیشه نیست اهلی میرزاده عشقی گر که عشقی سخنی گفت از آن کی ترسید کشته شد گرچه ز نفرت اثرش...
نیست روان .... یک قصه غم که عاجزم من ز بیان از دیده نهان نمانده ، دردیست عیان یک شهر ولی به وسعت نصف جهان من در عجبم چه شد در این شهر و...
اسپندگان نهادی ز عشق بر زمین و زنان سپندار مز یا که اسپندگان در اسپند و در پنجمین روز آن شد آن جشن و آیین ایرانیان و مردان زنان را اطاعت...
تفتان زیباست و یادگاری از دوران است نزدیک به خاش و زاهدان تفتان است آن شعله خسته گر دمی ویران است از سردی جان و روح نامردان است وز سردی...