حبیب خبیری
از اعدام شدگان دهه شصت , حبیب خبیری در سال ۱۳۳۴ در تهران به دنیا آمد و بزرگ شد. به ورزش مورد علاقه اش فوتبال روی آورد و به زودی از چهره...
Amir Laki (AHLI)
از اعدام شدگان دهه شصت , حبیب خبیری در سال ۱۳۳۴ در تهران به دنیا آمد و بزرگ شد. به ورزش مورد علاقه اش فوتبال روی آورد و به زودی از چهره...
درود هم میهن درود هممیهن ، به هر چه مرد یا زن بپا شویم با هم ، به هرچه اهریمن به ریشه های درد ، به ترس و نادانی به هر چه دشمنیار ، به پا...
فرمانده نبوده آنکه مردم را کشت یا هر که به درد مردمانش کرد پشت فرمانده درون دست نیست هر انگشت آنست که بر ستمگران گردد مشت اهلی...
مستی گزین، بنزین نزن ، چون آبجو ارزانتر است دزدیده آب و نان ز ما ، آنکس که با ایمان تر است فرمانده ی دزدان اگر ، از درد ما شادان تر است...
جنایت را نمیبخشم نمیبخشم ستمهای ولایت را نمیبخشم و از یادم نخواهم برد ، جنایت را نمیبخشم سوار مردمان گشتند بنام آسمان ها من این نامردمان...
کدامین دشمن کدامین دشمن مردم تواند در چهل سال کند ویران سراسر سرزمینی بس کهنسال بسازد لشکری از ترس و جهل و با خرافات سوار باور مردم کند...
کشور ما را نبود کمبود دین و اعتقاد گرچه نادر شد در اینجا ریشه های اعتماد کس ندارد اعتقاد بر اعتماد در دین باد کی توان کرد اعتماد بر...
بسوی آينده تو کرده ای ما را ، زبون و درمانده و ما تو را کردیم ، فقیه و فرمانده ز هر طرف دادیم ، هر آنچه ممکن بود که تا کنی ما را ، حقیر و...
در خداحافظی با خائنان و بیگانگان همه ی آزادگان باید همصدا و برپا باشند. ------- خداحافظ به فرمانده خداحافظ به فرمانده ، خدای درد و نادانی...
آبادان در گوشه ای از میهن ما در ایران بنشسته درون قلب ما آبادان بس رخت عزا که دید و گشت بس ویران در طول زمان بدست هر بیوژدان این شهر کهن...
بیطرف مردمان در بند و بر دارند و میمیرند اگر کی توان در این میان گفت مانده ایم ما بیطرف گر تجاوز هست ، شکنجه ، دردها و ناله ها آنکه برجا،...
من درون سینه ام دارم غمی بی انتها کی توانم از دل گریان خود گردم جدا بار دیگر میهن من کرده تن رخت عزا بار دیگر مردمان قربان در این فصل ریا...
فرمانده آنکس که تو خوانده رهبر و فرمانده دزدیده ز مردمان ما آينده فرمانده ی دین و دولت و باورها کرد مردم و میهنت چنین درمانده با نام خدا...
زین مرد پلید شنیده گر صدای زوزه بر سفره ی خون مردمان گشوده پوزه گر گفته ز امتحان به مردم از دودوزه در روی زمین و آسمان بوده رفوزه اهلی...
هر کس از دیده ی خود چونکه به دنیا نگریست هر چه بد دید بگوید که مقصر دگریست آدمیت مهر و آزادگی و همگهریست درد انسان ترس و خودخواهی و...
ما از ما ربود آمدند از زیر خاک خوردند و بردند هر چه بود جان و روح مردمان آزرده هستی شد کبود زندگی آتش زدند ما گشته نابینا ز دود یادمان...
قیمت یک انقلاب تا به کی باید بپردازیم بهای انقلاب تا به کی باید بسوزیم در تنور انتخاب دین و دولت کرده بیرحمانه گر ما را جواب تا به کی...
تو نشنیدی خدایا گر تو نشنیدی دعای مردمان را بگیر نادیده این دم هر گناه عاشقان را اگر گویی رها کردی به نامت بردگان را مکن یک بار دیگر برده...
مردان جهانخوار با قلدری گر ارتش روسیه بپا خاست از دیده ی خود سهم جهانخواری خود خواست پوتین ز طمع گر که بپا گشته به پیکار هرگز خبر از...
اگر قسمت کنیم تنهایی خویش نباشد در جهان دیگر دلی ریش و گر این همزبانی گشته یک کیش جهان آدمیت هم رود پیش وگر اندیشه ها را کرده تفتیش به...