حق برابر گرچه نیست
دریا یکیست , ساحل یکیست , حق برابر گرچه نیست اندیشه باطل یکیست , این حکم ناحقی ز کیست گرما یکیست , رویا یکیست ,این دشمنی با زن ز چیست این...
Amir Laki (AHLI)
دریا یکیست , ساحل یکیست , حق برابر گرچه نیست اندیشه باطل یکیست , این حکم ناحقی ز کیست گرما یکیست , رویا یکیست ,این دشمنی با زن ز چیست این...
یوتاب آنکه بود میهن پرست وز عشق خود سیراب بود شیرزن , رزمنده بود و نام او یوتاب بود هم رکاب آریوبرزن , چون برادر رفت به رزم عاشق این...
آریوبرزن گر بجوییم قهرمانان زنده در تاریخ میهن بیگمان آید به هر یاد نام پاک آریوبرزن آمد اسکندر ز یونان , در دل شب , روز روشن تا کند...
کجا آزادگان بر تخت سستی ها غنوده؟ کجا آن آتش جان دلیران شد خموده ؟ به یاد آور که یار مردم و میهن که بوده بسی چون آتنا , نرگس, سپیده و...
مشکل ما در وطن از ریشه بود راه نجات ساحل اندیشه بود کاش جهالت فقط از شیشه بود کاش فقط راه خرد پیشه بود اهلی ریشه و اندیشه غرق شدیم گر که...
رضا خندان : ساعت ۹ صبح امروز چند تیم عملیاتی که همگی مرد بودند برای بازداشت مهراوه به خانه آمدند. مهراوه مهراوه چگونه رفته بود در زندان...
روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ جنایتی هولناک , باور نکردنی , و ضد انسانی , قسمتی از جان و روح میهن را برای همیشه سوزاند من درون سینه ام دارم غمی بی...
گر هست خاک فرصت ، همواره زن شکوفاست روییده چون نهالی ، همواره ریشه برجاست هر گوشه ای ز دنیا ، این ریشه ها هویداست این ریشه ها چه زیباست ،...
چپ دستم منم باهوش و چپ دستم ز کار سخت کجا خستم رسید چون روز چپ دستان ز شوقش شاد و سرمستم سیاست پیشه گر گشتم از آن آسوده کی رستم رسیدم من...
تا کی کنم مدارا من با چه کس بگویم , این مرگ بیصدا را من مانده مست و حیران , تا کی کنم مدارا لعنت به هر که آورد , ترفند آیه ها را از ما...
مزگت و مسجد مسجد امروز گر که در دستان هر دیوانه است ریشه این واژه خود یک قصه و افسانه است از عربها نیست مسجد , ریشه اش شاهانه است حاصل از...
یک وجب روغن در دوره ناصریست که شه در هر سال مهمانی آش نذری اش کرد جنجال دعوت شده چون رجال شهر گوهربار تا آمده سوی شاه خود در دربار...
آسمان در وطن از نور قمر تابان شد از صدای خوش او گرچه زمین رقصان شد بی حجاب آمد و خواند , مملکتی حیران شد چه دلی داشت که مهرش همه جا افشان...
دوستی پیام تصویر سمت چپ را برایم فرستاد.... نمیدانم در سرم چه ها گذشت ماجرای تخم ماجرای تخم را هرگز ندانستم چه بود سفره هفت سین ما را...
۱۳۵۷ هزار و سیصد و پنجاه و هفت هم رسید و رفت ولی ما مانده در غم یکی رفت و یکی آمد در این شهر ولی ما گم شدیم در پیچ یک خم رسید اوج ستم از...
غرق شرم هستم و میسوزم من از اعماق دل چون شنیدم زانچه بگذشت بر تن پاک گوئل مادری زحمتکش از دین یهود و حامله رفته بر داری ز نفرت , حاکم از...
بر کول ماست ظلم مردان گرچه ای بس قرنها بر دوش ماست این ستمکاری ولی کی هدیه از هوش شماست کی رسد انسانیت در اوج اگر از زن جداست کشتی حق را...
به من چه اگر افتاده ایران دست نامردان به تو چه اگر ویران شود هر گوشه از ایران به من چه اگر ایران شود در دست دین ویران به تو چه چو قسمت...
گم شد ره آدمیت و ما حیران خوش کرده دلی به گوشه ای در هذیان شرم است مرا قلم بدستم لرزان من منتظرم که تا رسد یک انسان اهلی جورج، ماهی قرمز...
بی ستاره ای آسمان زیبا , پر نور و پر ستاره یک دم به من نظر کن , بر من بکن اشاره اینجا که بانگ بیداد , آید ز هر مناره با من بگو بدانم , بر...